جدول جو
جدول جو

معنی حرف ابیض - جستجوی لغت در جدول جو

حرف ابیض
(حُ فِ اَبْ یَ)
گویند قسمی از حرف بستانی است عریض الورق و بیخش بزرگ و گلش سفید و حدت او کمتر از رشاد است. و خردل فارسی و خردل سفید نامند. و بعضی حرف بابلی را به این اسما مسمی میدانند. مشهی و منشف رطوبات و آروغ آورنده و در سایر افعال مثل رشاد است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ یَ)
بحر بحر ابیض، خلیج اقیانوس منجمد شمالی بشمال روسیه از طرف مغرب محدود بشبه جزیره های کلا و از طرف مشرق به کانین و ممتد است از شمال شرقی بجنوب غربی بطول 555 هزار گز و حد اعلای عرض آن 250 هزار گز است
لغت نامه دهخدا
(حَ مَ لِ اَبْ یَ)
نوعی حرمل است. مولی. حرمل عربی. سذاب بری. سذاب غیربستانی. رجوع به حرمل شود
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ اَ جَ)
هر یک از حرفهای ابجد. رجوع به حروف ابجد شود:
قوی در بلاغات و در نحو چست
ولی حرف ابجد نگفتی درست.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
(حِ نِ اَبْ یَ)
موضعی در یمن است از اعمال سنجان و قلعه نباشد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قطف ابیض
تصویر قطف ابیض
سلمه سپید از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار